بلند آفتاب

بلند آفتاب

کجا خفته ای ای بلند آفتاب

برون آی وبر فرق گردون بتاب

نه اندر خور توست روی زمین

زجاخیز وبرچشم دوران نشین

زشهنامه گیتی پر آوازه است

جهان را کهن کرد وخود تازه است

تو گفتی جهان کرده ام چون بهشت

ازاین بیش تخم سخن کس نکشت

زجاخیز وبنگر کز آن تخم پاک

چه گل ها دمیده است برطرف خاک

بزرگان پیشینه ی بی نشان

زتو زنده شد نام دیرینشان

تو در جام جمشید کردی شراب

تو برتخت کاووس بستی عقاب

اگر کاوه زآهن یکی توده بود

جهانش به سوهان خود سوده بود

تو آب ابد دادی آن نام را

زدودی از او زنگ آیّام را

تهمتن نمک خوار خوان توبود

به هر هفت خوان میهمان تو بود

توئی دودمان سخن را پدر

به تو باز گردد نژاد هنر

         

                        حسین مسرور

بدیهی است مدام که در جهان مفهوم ایرانی وجود خواهدداشت ،نام پرافتخار شاعر بزرگ هم که تمام عشق سوزان قلب خود رابه وطن خویش وقف کرده بود جاوید خواهد بود.

فردوسی شاهنامه را با خون دل نوشت وبه این قیمت خریدار محبّت واحترام ملّت ایران نسبت به خود گردید ویکی از بهترین دّ نایاب را به گنجینه ی ادبیّات جهان افزود.

                                              برتلس

بیست وپنجم اردیبهشت روز بزرگداشت بزرگ مرد تاریخ وفرهنگ ایران زمین گرامی باد.

          گروه زبان وادبیّات فارسی ناحیه ی دو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد