گشوده در باد

برای امام رئوف (علیه السلام)

مرا صدا زد.....دفتر، گشوده شد در باد

جلوتر آمدم و در گشوده شد در باد

زمین به قدرِ عبورِ تنم شکافته شد

در منقّش‌ِ مرمر گشوده شد در باد

مرا صدا زد و بر لایه لایه ی کفنم،

شکوفه های مکرّر گشوده شد در باد

هزار باد سبک تر شدم.....تصور کن؛

هزار بال کبوتر گشوده شد در باد

مرا به سوی خراسان به پیش می بردند

که نافه های مطهر گشوده شد در باد

چه دشتِ پُرآهویی! چه بویِ دلجویی!

کدام گیسو از سر گشوده شد در باد؟!

از آبِ آتشگون، خاک، زعفران خندید

طلسمِ گریه ام آخر گشوده شد در باد

به قدرِ پلک زدن دیدمت.....ز خود رفتم

دو پلکِ شعله ورِ تر گشوده شد در باد ...

محمد جواد شاهمرادی (آسمان)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد