مقاله ی زبانشناسی

1."ی" خود کلمه نیست؛ چون اصل واژه، "سال" است نه "سالی".

2."ی"وحدت نیست؛ چون "ی"وحدت با علامت جمع نمی آید.

3."ی"نکره نیست؛ چون مفهوم نکره درآن وجود ندارد.

4."ی"میانجی نیست؛ زیرا واج میانجی میان دو مصوت می آید،حال آنکه واج آخر واژه ی "سال" صامت است.

5."ی"شناسه نیست؛ زیرا "سال" اسم است.

6."ی"تعریف نیست؛ چون این "ی" پس از علامت جمع می آید.

7."ی" اسم ساز(حاصل مصدر) نیست؛ چون این نوع "ی" با صفت می آید.

8."ی" لیاقت نیست؛ چون "ی"لیاقت به دنبال مصدر می آید. و ... .

نمونه ها:سال ها- سالان*- سالیان- بزرگسالان- بزرگسال ها*- بزرگسالیان*

... به نظر می رسد که هیچ گونه توجیه ساختواژی هم ندارد، این که این تکواژگونه است، تکواژگونه ی مستقل است؟تکواژگونه ی مکمل است؟ یا از همه مهم تر فرایند قیاس در شکل گیری آن نقش دارد یا نه، نیازمند مطالعات رده شناختی و ساختواژی بیشتری است اما آنچه مسلم است به لحاظ ساخت صرفی، واژه ی "سالیان" از دو تکواژ (سال+یان) تشکیل شده است."

     پسوندهای نامساز ایرانی باستان، دو دسته بودند:1- پسوندهایی که بیواسطه به ریشه ی فعل پیوسته می شدند و ازآن، اسم و صفت می ساختند.2- پسوندهایی که به اسم وصفت پیوسته می شدند و از آنها صفت و اسم می ساختند.

     "-īka-/-ika-/-āka-/-aka-/-ka- ": این پسوند، برای ساختن اسم و صفت به کار می رفت ؛ مانند:     -nāirī:زن، -nāirīkā: زن، (اسم از اسم)؛ -banda: بند، -bandaka: بنده (صفت از اسم)؛ و مشابه آنها نیز: -sard: سال، -sardika: سال،(اسم از اسم) و ... .

     پسوندهای باستانی مذکور، در دوره ی فارسی میانه به صورتهای" īk-/īɡ-/āɡ-/aɡ-/ak- /ɡ-" آمده است؛ مانند: bandaɡ : بنده؛ klisā: سال( r و d باستان در دوره ی میانه(فارسی پهلوی) به  l بدل شده است؛ این واژه به صورت جمع"sālikān " در دوره ی میانه آمده است.)؛ aɡnām: نامه؛ xānak: خانه؛ dānāɡ: دانا و... .

     سرانجام  در دوره ی دری صامتهای پایانی حذف شده است و به صورتهای امروزی : بنده، نامه، خانه و ... آمده است ونکته اینکه این پسوندهای باستانی، به صورت مرده در برخی از واژه های میانه ی غربی و دری دیده می شود؛ مانند:سالی و ماهی ؛ و وقتی با نشانه های جمع می آیند خود را نشان می دهند: سالیان(سال ها)  و ماهیان(ماه ها). نمونه های دیگر:

ایرانی باستان:           -ka-zānu /     -īka-zam

پهلوی اشکانی ترفانی:      zānūɡ/       zamīɡ  

فارسی میانه ی ترفانی:     -------     /    zamīɡ

فارسی دری:                   زانو          /  زمی (زمین) 

سالی : sālik -ika- sard (rd  باستان در دوره ی میانه به  l بدل شده است.)

سال : sālik   -ika-sard  (rd  باستان در دوره ی میانه به  l بدل شده است.)  

     بنابراین به نظر نگارنده، تأمل در این نکته، به جا و قابل تعمق است: سالی + ان؛"ی" در واژه ی "سالی" به صورت مرده به کاررفته و فراموش شده است ولی خود را همراه با نشانه ی جمع "ان" نشان داده است. 1  به قول چامسکی(به نقل از دکتر منشی زاده): "اگر زبان، خاموش ونابود شود بازهم ردپایی از خود باقی می گذارد."

     پس برخورد ما با واژه ی "سالی" باید مانند "نامه- خانه- زانو- زمی(زمین) و... باشد؛ چنانکه در "شرف نامه ی منیری" که دهخدا از آن نقل قول کرده:"سالیان" را جمع "سالی" گرفته است. البته بزرگانی چون معین و وحیدیان کامگار معتقدند واژه ی "سال" به صورت "سالیان و سال ها" جمع بسته می شود.

1.در برخی دیگر از واژه های امروزی نیز حروفی به صورت مرده به کار رفته است که  نگارنده در وبلاگ چهاردانگه (آرش مهر) به شرح بعضی از آنها پرداخته است؛ مانند:" آ " در "آمدن-آوردن-آراستن"، " ام " در "امروز و امشب" ، "ها" در "تنها" و ... که اگر درخواست شود به دیده ی منت به بازگویی این موارد خواهد پرداخت.                                                              کاظم رحیمی

دبیرو سرگروه ادبیات و زبان فارسی چهاردانگه،تهران.آبان92

منابع:

ابوالقاسمی،محسن؛دستورتاریخی زبان فارسی؛تهران؛87

الهام،محمدرحیم؛روشی جدید در تحقیق دستور زبان فارسی؛دانشگاه کابل؛49

بهار،محمدتقی؛سبک شناسی؛37

دهخدا،علی اکبر؛لغت نامه؛77

فرشادمهر،ناهید(مصحح)؛شاهنامه فردوسی؛ازروی نسخه مسکو؛چاپ پنجم؛86

معین،محمد(مصحح)؛برهان قاطع؛42

مکنزی،دیوید نیل-ترجمه:میرفخرایی،مهشید؛فرهنگ کوچک زبان پهلوی؛88

وحیدیان کامگار،تقی؛دستور زبان فارسی؛85  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد