گذرنامه
گفت: بارالها...من سال ها کرنشی نکردم،
توشه ای برای فردایم نیندوختم
تا مرا از محنت و سختی نجاتی باشد.
هزار بار خطا کردم
هزاران هزار بار
در مصیبت و امتحان درافتاد
اما من.....
با هر فضل و رحمتی، تنها از سوی توست،
پیوسته بیزار بودم،
از عشق به آمریکا
و از عشق آن که آمریکا دوست دارد
بر آباء و اجدادش لعنت باد.
با وجود این، آیا توانم به شفاعتت چشم امید ببندم؟!
جواب آمد: به بهشت من درآی!
احمد مطر