میلاد حسین(ع)

کیست این آوای کوهستانی داوود با او 

هرم صدها دشت با او لطف صدها رود با او 

نیزه نیزه زخم با او کاسه کاسه داغ با من  

چشمه چشمه اشک با من خیمه خیمه دود با او  

ای نسیم آهسته پا بگذار سوی خیمه گاهش 

گوش کن انگار نجوا می کند معبود با او 

هر امشب تشنگی را یک سحر طاقت بیارد  

می گذارد پا به یک دریای نا محدود با او 

هم رهان بار سفربربسته اند انگار وتنها  

تشنگی مانده است در این ظهر قیر اندود با او 

مرگ عمری پابه پایش رفت سرگردان وخسته  

تا به زیر سایه ی شمشیر ها آسود با او 

از چه ای غم قصه ی تنهایی اش را می نگاری 

او که صدها کهکشان داغ مکرر بود با او 

صبح فردا کوهساران شاهد میلاد اویند 

سرخی هفتاد ودو خورشید خون آلود با او  

                                                            سعید بیابانکی